مقامات آمریکایی حفظ رژیم موقت صهیونیستی در منطقه را در راستای سه راهبرد بازدارنده میدانند:
۱- جلوگیری از نفوذ و قدرت بیشتر ایران در منطقه و چه بسا فرامنطقه
۲- جلوگیری از یکپارچگی مسلمانان منطقه
۳- حفظ سنگر خود در منطقه غرب آسیا؛ چرا که زوال رژیم
صهیونیستی، برابر است با انقطاع کامل آمریکا از منطقه و بالتبع تغییرکامل موازنه قدرت به نفع محور مقاومت با مرکزیت ایران.
حال که بیش از سه هفته از نبرد ۷ اکتبر میگذرد، باوجود تحریف واقعیت عرصه نبرد غزه توسط رسانههای وابسته به غرب، شاهد افزایش انزجار جامعه بشری نسبت به جنایات جنگی در این باریکه هستیم، به گونهای که با وجود تهدید دول غربگرا، خواهان آتشبس فوری و رسیدگی به وضعیت مردم بهخصوص کودکان و زنان جنگ زده هستند.
محور مقاومت نیز بنا بر سیاست استکبارستیزی خود، حملات بیشتری علیه منافع حامی رژیم اسرائیل یعنی آمریکا را در دستور کار خود قرار داده است که بنا بر اذعان سخنگوی پنتاگون (نیروهای آمریکایی در عراق حداقل ۱۲بار و در سوریه چهاربار در هفته گذشته هدف حملات قرار گرفتهاند که تاکنون ۲۱ نفر مجروح شدهاند). به دنبال این اعتراف، جو بایدن چهارشنبه گذشته، عملاً تهران را با پاسخ نظامی تهدید کرد؛ تهدیدی که قبل از هرچیز مصرف داخلی داشته و بیشتر یک خواهش از ایران در ارتباط با توقف حملات محورمقاومت به منافع آمریکا در منطقه تلقی میشد؛ چرا که بایدن، بهصراحت اشاره داشت (حضور ما در منطقه به حمله ۱۱ سپتامبر برمیگردد و ارتباطی با حملات اسرائیل به غزه ندارد) و تلویحاً این پیام را به ایران ارسال کرد که حساب حضور ما در منطقه را با درگیری غزه و رژیم اسرائیل جمع نکنید. اما آنچه اهمیت دارد، این است که آمریکا زمانی حمایت از رژیم را قطع خواهد کرد که منافع ملی خود در جهان و بهخصوص در منطقه را در موقعیت تهدید یا آسیب جدی ببیند.
بنابراین اگر مقامات محور مقاومت، خواهان توقف جنگ ۷ اکتبر و پیروزی حماس و کسب قدرت چانهزنی سیاسی بیشتر هستند، باید بدانند تنها راه مؤثر پس از صدور قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل و تشکیل پرونده در دیوان کیفری بینالمللی لاهه، افزایش کمی و کیفی حملات به منافع آمریکا در عراق، سوریه و هر نقطه دیگری است.
نظر شما